کلاس درس

تقویت و آمادگی برای آزمون آموزگاری

۱۰ مطلب با موضوع «کلاس فلسفه تعلیم و تربیت» ثبت شده است

نظریه باز سازی،

 مطالب اصلی این بخش

جان دیویی در سال 1920 آون را به میان آورد........

تئودور براملد درسال(1965) آیین بازسازی اجتماعی را بنیاد نهاد...........

پنج نظر عمده نظریه بازسازی (که براملد عنوان کرد@»» دقت داشته باشید از این بخش سوال می آید#

1#آموزش و پرورش همینجا و هم اکنون متعهد به ایجاد یک نظم اجتماعی است

# 2جامعه جدید باید یک دموکراسی اصیل باشد که به دست خود مردم انجام می گیرد

# 3آموزشگاه و آ پ مشروط و مقید به نیروهای اجتماعی و فرهنگی هستند

# 4 معلم دانش آموزان را به راه حل های بازسازی متقاعد کند

# 5 وسایل و هدفهای آپ باید کاملا بازسازی شوند 

..............................مطالب ادامه دارد....................

 

 

 

 

 

 

۰ نظر

خلاصه مباحث(مابعدالطبیه واقعگرا و تربیت)

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

نکات مهم (ایدالیسم و رئالیسم)

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

خلاصه فصل اول کتاب

 

  • اصول تعلیم و تربیت مفاهیم و نظریه ها و قواعدی نسبتأ کلی هستند که در بیشتر موارد صدق می  کنند
  • این اصول مبتنی بر تعالیم دینی ،تحقیقات روانشناسی، جامعه شناسی.....نظریات مربیان.... می باشند
  • تعلیم و تربیت غیر از روانشناسی است
  • تعلیم و تربیت از رشته های  مختلف استفاده می  کند
  • رفتار بچه ها تحت تأثیر روابط اجتماعی قرار دارد
  • تحولات تربیتی  نتیجه مطالعات  پستالوزی، فروبل، اسپنسر ،دیویی،....... می باشد
  • رشد یک تغییر دائمی....است
  • رشد به صورت تدریجی ظاهر می شود....
  • رشد مسائل و مشکلات خودش را دارد
  • در جنبه های مختلف شخصیت خودش را نشون می  دهد
  •  رشد افراد مختلف  است.............
  • احتیاجات اساسی افراد عبارتند از

/احتیاجات بدنی

/احتیاجات روانی

احتیاج به محبت

/احتیاج به بستگی و تعلق به گروه

/احتیاج به ابراز وجود

/احتیاج به امنیت، نظم، هدف

  • وظایف رشد در دو دوره بررسی میشه

/دبستان

/بلوغ

  • وظایف رشذ ذر ذبستان

/توسعه نظر در باره خود

/طرز بسر بردن با دیگران

/یادگیری نقش مذکری و مونثی

/یادگیری مهارت های اساسی

/رشد مفاهیم و معانی

/رشد امور اخلاقی

/استقلال شخصی

  • وظایف رشد در دوره بلوغ

/برقراری روابط با همسالان

/قبول نقش

/استفاده از قدرت بدنی

/مستقل ساختن خود از لحاظ عاطفی

/استقلال اقتصادی

/انتخاب شغل

/امادگی برای ازدواج

/رشد مهارت های عقلانی

/شناخت حقایق علمی

/کسب تحصیل ارزشها

  • آمادگی شرط اصلی می باشد در یادگیری
  • برنامه مدرسه باید قابل انعطاف باشد
  • تجربیات قبلی تاثیر دارند در یادگیری مطالب تازه
  • درجریا یادگیری دانش اموز فعال باشد.اصل فعالیت
  • معلم علاقه دانش اموزان را نقطه شروع کار خود قرار دهد. اصل رغبت
  • اگر انتقال صورت نگیرد کار مدرسه بیهوده است.اصل انتقال
  • مطالب به صورت کل.......................

smileyاگر نکات فصل اول مورد استفاده شما قرار می گیرد جهت ادامه نکات فصل اول به صورت pdf   از بخش نظرات در خواست بدید

۰ نظر

اهداف ومقاصدتعلیم وتربیت


پیشنهادات وتوصیه های تربیتی اگزیستانسیالیست کاملاً بادیدگاه های فلسفی آنان سازگاراست. اگزیستانسیالیسم اساساً به آموزش وپرورش لیبرال علاقمند است.یعنی آزادی انسان ازانزوا وگمنامی ،آزادی اوازابهاماتی که مانع رسیدن ازجستجوی قدرت وموقعیت او می شود.

شایدقبل ازتعیین این هدف کلی برای تعلیم وتربیت ، اگزیستانسیالیسم خواهان آموزش وپرورش "کلیت دانش آموز"باشدنه جنبه ازاو.

اگرچه ممکن است تحت تاثیرقراردادن "کل شخصیت"دانش آموز توسط فیلسوفان یافلسفه های تربیتی دیگرنیزموردتوجه قرارگرفته است اما اگزیستانسیالیست هامفهوم فردگرایانه تری ازاین اصطلاح  رادنبال می کنندکه آن هم شامل آشکارشدن فردیت انسان به عنوان یک کل درموقعیتی که اوبتواند"خویش"رابیابد.

اگزیستانسیالیست ها برخی از این موقعیت راهماننداحساس گناه، دردورنج،ومرگ موردتاکیدقرارداده است زیرا برای فردبیشترازگروه اتفاق می افتد.براساس فلسفه اگزیستانسیالیسم تعلیم وتربیت بایدبتواندانسانی متفکروهوشیارتربیت کندکه اوبتواندنسبت به فردیت خودآگاه گردد.این خودآگاهی باعث می شودتاانسان خود" و"هویت "خودرابه رسمیت بشناسدودرنتیجه اوبه درک صحیحی از"بودن"خودنائل گردد.

فردیت نهفته درخودآگاهی  انسان،درواقع نیروی محرکه ای است،که به واسطه  نشان دادن دورنمای وجودی او ،می تواند احساس هویتی برای فردبه ارمغان آوردکه فردرانسبت به ارزش ها وروابط خود کمک نماید.

تعلیم وتربیت بایدفردرادرتحقق خودبه بهترین وجه یاری رساند.تعلیم وتربیت بایدفردرابه شناسایی انواع وابستگی ها (مانندغم ،ترس ،اضطراب و...) که هستی اوباانها مواجه است یاری کندتافردبتواندقاطعانه وشجاعانه ضمن مواجه باآنهاخویش رابرای ملاقات بامرگ آماده سازد.

ازدیگرسوآنان تعلیم وتربیت برای شادکامی رایک دکترین وعقیده ای خطرناک می دانندزیراهیچ شادی بدون رنج وهیچ دردی بدون وجودشادی دارای معنانیست.

بنابراین اگزیستانسیالیست ها پذیرای تعلیم وتربیتی هستندکه ذهن کودکان رانسبت به "درورنج انسان" اگاه وتوجه آنان را بدبختی ها،تنگدستی ها،مسئولیت زندگی در  دوران بزرگسالی معطوف می سازند.

چون دردیدگاه اگزیستانسیالیسم هرکس منحصربه فردویکتاست بنابراین تعلیم وتربیت باید"یکتایی"آنان رادرنظرداشته وآن راتوسعه بخشد.بنابراین تفاوت های فردی درتعلیم وتربیت بایدمحترم شمرده شود.تعلیم وتربیت بایدکودکان رانسبت به وجودامکانات نامحدودآزادی ومسئولیت برای حمل زندگی آگاه کند.

بطور کلی هدف آموزش وپرورش  ازنظرمکتب اگزیستانسیالیسم ساخت شخصیت،بهینه سازی وآفرینندگی واستعدادهای درونی فردوبالابردن کیفیت زندگی ازطریق دانش وآگاهی وسپس ازطریق انسانی کردن زندگی براساس چشم اندازهای اگزیستانسیالیستی است.

۰ نظر

مفهوم مدرسه از نظر پراگماتیسمها

مفهوم مدرسه از نظر پراگماتیسمها

مدرسه جایی است که در آن باید میان گروه ها تفاهم ایجاد نمود ، اختلافات را تقلیل داد . افکار و عقاید گروهی را مبادله کرد و وحدتی را که لازمه ی ادامه ی حیات  جمعی است در شاگردان بوجود آورد . با توجه به همین جهات « جان دیویی » کار اجتماعی مدرسه را در کتاب دموکراسی و تعلیم و تربیت مورد بحث قرار می دهد و در این زمینه سه وظیفه اساسی برای مدرسه تعیین می کند.

 

1 – مدرسه باید جنبه های خوب اجتماعی را در خود منعکس سازد . به عبارت دیگر مدرسه باید جامعه ی تلطیف شده را به شاگردان معرفی کند . درست است که شاگردان خودبخود جنبه های بد جامعه را درک خواهند کرد و باید آنها را آماده برای برخورد به اینگونه جنبه ها نمود مع ذلک حذف جنبه های بد اجتماعی در محیط جمعی مدرسه مخصوصا " در دوره ی دبستان تا حدی منطقی بنظر می رسد.

2 – وظیفه ی مدرسه ساده کردن امور پیچیده اجتماع است . امور پیچیده ی اجتماعی برای شاگردان غیر قابل درک می باشد . بنابراین اولیاء مدرسه باید تا آنجا که امکان دارد جنبه ی پیچیده ی زندگی جمعی را به صورتی ساده تر ارائه دهند . و بتدریج شاگردان را به سازمان های پیچیده ی اجتماعی آشنا سازند.

3 – وظیفه ی سوم مدرسه ایجاد هماهنگی ، تفاهم و صمیمیت میان شاگردان است . بدون تردید افراد جامعه باید در بعضی مسائل وحدت نظر داشته باشند یا لااقل افکار و عقاید یکدیگر را درک کنند ، روی این زمینه مدرسه باید نفوذ عوامل گروهی یا طبقه ای را در رفتار افراد کم کند و همه را با توجه به مهارتهای اجتماعی و مبانی تربیتی متوجه ارزشها و آرمانهای انسانی نماید.

انتقادات و اشکالاتی که می توان بر فلسفه پیشرفت گرایی پراگماتیسم وارد است عبارتند از:
1 – عدم اعتقاد به هدف هستی و در نتیجه عدم تعیین هدف غایی برای تربیت .
2 – ترسیم سیمای ناقص و عمل زده از انسان که وجدان و اخلاق تحت سیطره فرهنگ جامعه است .
3 – تعیین ملاک سودمندی برای حقیقت به جای تطبیق اندیشه با واقعیت بیرونی به عنوان یک ملاک ارزشمند و قابل قبول .
4 – تأکید بیش از حد روی روش حل مسئله که تنها می تواند موجب کسب نوعی خاص از معرفت یعنی تجربی شود .
5 – قابل انتقاد ترین بخش فلسفه عمل گرایی نظریه ارزش شناسی آنها است که همه چیز را نسبی تلقی می کنند
6 – هدف و وسیله را یکی تلقی می کنند .
7 – تأکید آنها بر رشد اما بدون مشخص کردن جهت رشد – تأکید میزان مطلوبی نمی تواند باشد .

۰ نظر

اصول آموزش و پرورش از دید دیویی

اصول آموزش و پرورش از دید دیویی

1- اصل ادامه یا پیوستگی تجربه: اصل ادامه تجربه یعنی اینکه هر تجربه چیزی از تجربیات گذشته اخذ می کند و به نحوی و از طریقی در تجربیات آینده تأثیر می گذارند.

 

2- اصل تأثیر متقابل: همانطور که باید شرایط عینی و خارجی را در نظر گرفت، شرایط درونی فرد نیز عامل مهمی در تجربه هستند. اصل تأثیر متقابل رابطه این دو عامل را مشخص می سازد. تجربه معمولی نتیجه تأثیر متقابل این دو عامل است. این دو عامل با هم یا تأثیر متقابل آنها در یکدیگر موقعیت را تشکیل می دهند.

3- اصل مربوط به کنترل اجتماعی: این حقیقت که هر فردی در جامعه تا حد زیادی تحت کنترل اجتماعی است و اینکه این کنترل به طور محسوس آزادی شخص را محدود نمی سازد قابل انکار نیست. افراد در مراحل مختلف زندگی تحت کنترل اجتماعی هستند.

4- اصل مربوط به آزادی: به نظر دیویی، تنها آزادی، آزادی عقل است. آزادی عقل وقتی تحقق می یابد که فرد بتواند قضایای مختلف را مورد مشاهده و بررسی قرار دهد، هدف های اساسی و با ارزش برای خود انتخاب کند و با استفاده از وسایل مقتضی برای نیل به هدف های خود اقدام کند.

5- اصل مربوط به هدف: یک هدف صحیح ابتدا به صورت یک محرک درونی ظاهر می گردد. ممانعت در اجرای فوری این محرک آن را به صورت تمایل در می آورد؛ ولی نه محرک درونی و نه تمایل هیچ کدام هدف نیستند. هدف به منزله یک نقطه نظر نهایی است، یعنی هدف متضمن پیش بینی نتایجی است که در اجرای محرک درونی ظاهر می شود و پیش بینی نتایج کار عقل و خرد است.

۰ نظر

آموزش و پرورش پراگماتیسمی

نقش آموزش وپرورش پراگماتیسمی

در عملگرایی، مخصوصا ابزارگرایی بیش از سایر سیستم‌های فلسفی، انسان و آموزش و پرورش مورد بحث قرار گرفته‌اند به طوری که عملگرا (پراگماتیست)، آموزش و پرورش را جنبه یا بعد فعال فلسفه می‌داند و معتقد است که فلسفه از تربیت، زاییده می‌شود نه برعکس. به نظر دیوئی بهترین و مهمترین تعریف فلسفه این است که «فلسفه، عبارت از نظریه تربیتی به معنای وسیع کلمه است.»

 

فلسفه آموزش و پرورش پراگماتیستی را می‌توان در چند اصل زیر خلاصه کرد:
1- مبدا و محور آموزش و پرورش کودک است و تعامل میان محیط طبیعی و اجتماعی کودک است که به او تجربه می‌دهد و مربی باید همواره به این تعامل توجه خاص داشته باشد.
2- تربیت از نظر پراگماتیسم توجیه و هدایت‌ انگیزه‌ها و استعدادهای فطری است و در نتیجه این آموزش و پرورش کودک را شکل‌پذیر، فعال و نتیجه‌بخش، مبتکر و خلاق تربیت می‌کند.
3- پراگماتیست‌ها برای فرد، آزادی، اعتقاد و ایمان او ارزش زیادی قائل هستند به بیان دیگر، هر فرد در اجتماع می‌تواند و حق دارد مقام متناسب خود را اشغال کند.
4- پیروان فلسفه پراگماتیسم به فرآیند و روش، بیش از هدف و نتیجه عمل اهمیت می‌دهند.
5- پراگماتیست عقیده دارد که دانش‌آموز باید دائما در وضع فعال قرار گیرد و نباید از او انتظار داشت که عقاید و نتایج اندیشه مردم را بپذیرد. معتقد است که آموزش و پرورش باید کودک را تحریک و ترغیب کند تا خود و در نتیجه فعالیت ذهنی و تجربی خود را بشناسد. به این ترتیب پراگماتیسم عمل را بر تفکر ذهنی و انتزاعی مقدم می‌داند.
6- پراگماتیست معتقد است که کودک از راه فعالیت شخصی بیش از روش تقلید یاد می‌گیرد.
این مکتب درصدد آن است که کودک در اوضاع و احوالی قرار گیرد که خود در نتیجه کوشش به حقیقت برسد.
7- پراگماتیسم تقسیم برنامه درسی را به علوم و مواد مختلف مورد انتقاد قرار می‌دهد زیرا میان آنها فرق زیادی نمی‌بیند و معتقد است باید معرفت و شناخت را به کودک به صورت فعالیت واحد زنده، آنچنان که در طبیعت هست، درآورد و کودک از این شناخت خود در حل مسائل و مشکلات زندگی استفاده کند و به این شناخت از دیدگاه عملی بنگرد.
8- فلسفه عمل‌گرایی به اصل تکامل در برنامه درسی معتقد است و این اصل عبارت از زندگی دانش‌آموز و تجربه او به طور کلی و خصوصا فعالیت کنونی وی است.
9- پراگماتیست، مدرسه را جامعه کوچکی از اجتماع بزرگ می‌داند و معتقد است که دانش‌آموز از راه فعالیت‌های خود در این جامعه می‌تواند با حقوق و وظایف یا به طور کلی مسائل اخلاقی آشنا شود و آنها را به کار بندد. در این صورت دیگر معلم نقش واعظ و سخنران را نخواهد داشت.
10- پراگماتیست از طریق روش پروژه مشخص می‌شود. در این روش کودک را با مشکلات و مسائل عملی در زندگی مواجه می‌کنند تا شخصا درباره آنها بیندیشد و برای حل آنها بکوشد.
فعالیت فلسفه پراگماتیسم در میدان آموزش و پرورش، سبب شد که نهضت «تربیت پیشرفته» پیدا شود که پیشرو آن دیوئی است. این آموزش و پرورش توجه خود را بیشتر به دانش‌آموز معطوف می‌کند و معتقد است که ما در جریان زندگی یاد می‌گیریم و از یادگیری موضوع‌هایی که از لحاظ زندگی مورد استفاده نیستند، معذوریم.

۰ نظر

روش تدریس پراگماتیسمی

روش تدریس پراگماتیسمی

روش تدریس در نظر عملگرایان با ویژگیهای اساسی تفکر یکسان است و بهترین روش از نظر آنها همان روش حل مسئله است.زیرا از نظر آنها این روش نوعی آمادگی برای زندگی است.آنها توصیه می کنند که هم معلم وهم شاگرد باید به جای پیروی از ساخت سنتی محتوی درسی متوجه معلوماتی باشند که مفید بودن آنها در حل مسئله ای خاص به اثبات رسیده است. روش حل مسئله از نظر آنها قابلیت کاربرد در تمام دوره های تحصیلی را دارد.
روش تدریس کاملاً فعال، تجربی، برنامه ریزی شده و با توجه به رغبتها و انگیزه های دانش آموزان و بر اساس فعال بودن آنها مبتنی است. محور اصلی تربیت، دانش آموز است که باید آنچه را که برای زندگیش مفید است بیاموزد و تجربه کند. معلم باید به دانش آموزان باید مطالب تازه را بیاموزد   و تا زمانی که مطلب جدید مورد توجه او قرار نگرفته و زمینه ای برای آموزش مطالب جدیدتر فراهم نکرده مطلب دیگری به آنها نیاموزد. زیرا اگر تجربه ای باعث انگیزش رغبت دانش آموز نشود؛نمی تواند زمینة تجربة تازه تر را در او ایجاد کند. مطلب تازه باید به عنوان وسیله ای جهت رفع اشکال و حل مساله ارائه گردد. این روش تدریس به نظر جان دیویی همان روش تحقیق است که دارای مراحل زیر می باشد:
1 – ارائه مطلب تازه به عنوان وسیله ای برای حل مساله و رفع اشکال
2 – فراهم کردن وسیلة دستیابی دانش آموز به اطلاعات و معلومات لازم برای حل مساله
3 – هدایت دانش آموز در استفاده از اطلاعات جمع آوری شده، تهیه پیشنهادها، استنباط مفاهیم و معانی و بدست آوردن توضیحات آزمایشی و قضایای تجربی
4 – انتخاب راه حلهای درست برای حل مساله

۰ نظر

اصول تعلیم و تربیت با توجه به تحقیقات روانشناسی

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید