کلاس درس

تقویت و آمادگی برای آزمون آموزگاری

۵ مطلب با موضوع «ویژه معلمان» ثبت شده است

شناخت مکاتب فلسفی

شناخت مکاتب فلسفی وآرای تربیتی


تعریف فلسفه
فلسفه، تلاشی است برای وحدت دادن به حیات، وزندگی را درکل نگرسیتن.
تعریف فوق بوسیله تعدادی از فیلسوفان والبته نه همه آنها مطرح شده است. به عنوان مثال پیازه فلسفه را به شرح زیر تعریف نموده است.
‹‹ فلسفه به بررسی همزمان بسیاری از نمایه های واقعیت می پردازد تا تصویری کلی از جایگاه انسان درجهان ودرک مقصد زندگی ارائه دهد. درک واقعیت ها به روش های گوناگونی امکان پذیر می باشد ومهمترین رهیافت، تفکر منطقی است. فیلسوف نمایه های متنوعی از واقعیت مشاهده می نماید. آنها را ارزیابی می کند وبعد از تفکری دقیق وسیری عقلانی به موقعیتی فلسفی از جوهره واقعیت طبیعت انسان دست می یابد. روش ورهیافت ضمن کلی بودن، ذهنی می باشد.

کلمه فلسفه از دو کلمه یونانی Philia به معنای دوست داشتن وSophia به معنای خرد، حاصل آمده که به معنای دوستدار خِرد است.
بی شک تفاوت اساسی میان خرد وعلم وجود دارد. خرد راه وروش منطقی وانتقادی فکر کردن است. خردمند کسی است که از قوه قضاوت صحیح برخوردار است ودراظهار نظر دلایل لازم وکافی ارئه می دهد. خردمندانی را می توان یافت که از دانش بسیار بهره ندارند. عشق به خرد جنبه عاطفی وعقلانی راپیوند می زند وفیلسوف از این ویژگی برخوردار است. فیلسوف برای شناخت جهان، هستی: انسان وارزش ها، تلاش می نماید ودربرخورد با هر مسأله ای دردمند می شود وتا شناخت آن؛ سراز پای نمی شناسد.

مقوله های فلسفی
متا فیزیک یا هستی نفاسی
پرسش: چه چیز واقعی است ؟ علت وجودی آموزش وپرورش چیست؟
معرفت شناسی
پرسش: چه چیز حقیقی است؟ آیا می توان انسان را آموزش وتعلیم داد؟
ارزش شناسی
۱- زیبایی شناسی
پرسش: چه چیز زیباست؟ آیا آموختن وآموزش امری زیبا ومحبوب است؟
۲- اخلاق

پرسش: چه چیز درست است؟ آیا عملکرد انسان نشان دهنده آموزش پذیر بودن آن است؟
سوألات متافیزیک عقلانی ونظری هستندوبیشترجنبه تئوری دارندتا ماهیت ‹‹ عملی ››. پرسش های معرفت شناسی که با این سوأل آغاز می شود ‹‹ چگونه می دانیم؟ ›› جنبه تحلیلی داشته وروش دستیابی به پاسخ های متافیزیک وارزش شناسی درهردو زمینه زیبائی شناسی واخلاق، دستوری هستند. آنها قوانینی برپا دارند که براساس آن قضاوت صورت می گیرد.
ارزش شناسی، پرسش هایی درحیطه درستی ونادرستی، زیبایی ونازیبایی مطرح می کند. سوالات مطرح شده درهر سه مقوله به یکدیگر وابسته اند .

مکاتب فلسفی
مکتب های عمده فلسفی به شرح زیر است:
ایده الیسم، رئالیسم، تامیسم جدید( نئوتامیسم) ، پراگماتیسم و اگزیستانیالیسم.
پنج مکتب فلسفی که برگزیده شده است.
نمایندگان مکتب های قدیم وجدید بوده، تجربی وعقلانی می باشند. فلسفه ایده آلیسم انتخاب شده، زیرا یکی از مکتب های کلاسیک ودر عین حال عقلانی (ذهنی) است . رئالیسم برگزیده شده، زیرا این مکتب بیانگر فلسفه ی کهن، کلاسیک واز سوی دیگر نشانگر دیدگاه های علمی وتجربی است . نئوتامیسم، انتخاب شده، زیرا گویای ترکیبی از مقولات تجربی، عقلانی، عقلانی ومعنوی است . پراگماتیسم نشانگر مکتب فلسفی مدرنی است که به سوی تجربه به خصوص علم انسانی درحرکت است. درحالی که اگزیستانسیالیسم مکتبی جدید با جهت گیری به سوی عقل آگاهی وعواطف است .
فلسفه تعلیم وتربیت

سه نوع رابطه بین فلسفه وتعلیم وتربیت می توان بیان کرد.
۱- فلسفه، تعلیم وتربیت دو موضوع مجزا ومستقل تلقی شده وارتباط بین این دو رشته بدین صورت برقرارمی شود که یا معلم ضمن تدریس رشته های مختلف علمی مثل فیزیک وشیمی نظریه های فلسفی را درمورد انسان وجهان مورد بررسی قرار می دهد واساس معرفت وچگونگی تشکیل آن را نیز مطرح می کند ویا دربرنامه ریزی های درسی درهنگام تعیین محتوا، از طریق گنجانیدن موادی مانند: فلسفه، متافیزیک، منطق واخلاق یادگیرندگان را درجریان آموزش با این موضوعات آشنا می سازد.

۲- روش دوم: اجرای روش های فلسفی یا فعالیت های فلسفی، دربرخورد با مسائل تربیتی مورد توجه قرارمی گیرد. دربحث ها، معلم ویادگیرندگان می توانند از روش های دیالتکپی، استقرائی، قیاسی ویا حل مسئله استفاده کنند، کوشش برای گسترش خصوصیات روح فلسفی که شامل جامعیت، تعمق وقابلیت انعطاف پذیری می باشد، از هدف های اساسی تعلیم وتربیت است . دکتر فیلیپ ج اسمیت درکتاب ذهنیت فلسفی درمدیریت آموزش چنین می نویسد:
جامعیت
الف- نگریستن به موارد خاص درارتباط با زمینه ای وسیع (تفکراسترانژیک ) .
ب- ارتباط دادن مسائل حاضر به هدف های بلند مدت.
ج- به کاربردن قدرت تعمیم.
د- داشتن سعه صدر.
تعمق
الف- زیر سوأل بردن امور بدیهی واضح.
ب- کشف وبیان امور ساسی، فرضیه ها ومفاهیم ونظریه ها.
ج- حساسیت نسبت به اشارات، معانی تلویحی وبررسی جنبه های اساسی درهرموقعیت.
د- استفاده از روش فرضیه ای- قیاسی.
قابلیت انعطاف

الف- رهایی از جمود فکری.
ب- ارزش سنجی افکار بدون توجه به منبع آنها.
ج- توجه به جنبه های گوناگون مسائل وارئه فرضیه های جدید.
د- پذیرفتن قضاوت های موقتی ومشروط وتلاش برای کسب حقایق.
۳- روش سوم: فلسفه به عنوان نظریه وتعلیم وتربیت به عنوان عمل تلقی می شود. فلسفه از لحاظ نظری ما را باجهان وانسان آشنا می سازد که درشخصیت ما تأثیر می گذارد وگرایشی خاص درما بوجود می آورد. تقویت این تمایل کار تعلیم وتربیت یا قسمت عملی فلسفه را تشکیل می دهد . فلسفه تعلیم وتربیت را می توان رشته ای مستقل فرض نمود که درآن اساس تعلیم وتربیت، رابطه تعلیم وتربیت با دیگر رشته های معرفت انسانی، روش های تربیتی ونحوه برخورد با مسائل ومشکلات تربیتی مورد بحث واقع می شوند.

فلسفه تعلیم وتربیت

موجب فعالیت های قابل انعطاف می شود.(انتخاب فردی)

از تناقضات وفعالیت های بدون هدف جلوگیری می کند.

فلسفه های تربیتی
از فلسفه تعلیم وتربیت چهار الگی تأیید شده نمایان شده است.
پایدار گرایی، اساس گرایی، پیشرفت گرایی، بازساختار گرایی.
پایدار گرایی

پایدار گرایی به عنوان فلسفه ای از تعلیم وتربیت برگذشته تأکید دارد به ویژه گذشته ای که با دانش جهانی موردقبول واقع شده وبرشکوفایی نظام ارزش ها تکیه دارد. این فلسفه تربیتی مدافعی است برای ارائه دانشی که زمان آن را تأیید کرده وبرای ارزش هایی که موجودیتی اخلاقی، معنوی وتداوم فیزیکی دارد.
اساس گرایی
این فلسفه تربیتی ریشه درایده آلیسم ورئالیسم داشته ودردهه ۱۹۳۰ بعنوان بازتابی دربرابر پیشرفت گرایی روی نمود. هرچند تمرکز روی موضوعات درسی مانند پایدارگرایان وجود دارد، اما اساس گرایان، ریشه درگذشته نداشته، بلکه بیشتر با دیدگاه معاصر هماهنگ هستند. پایدارگرایان و اساس گرایان براین باورند که همه یادگیرندگان بدون توجه به توانایی ها وعلائق، باید یک برنامه درسی داشته باشند. این برنامه باید از نظر محتوا عقلانی باشد، ولی با کمیت ومیزانی که با ظرفیت یادگیرنده تناسب داشته باشند.

ریک اور می گوید:‹‹ دانش آموز باید طوری ساخته شود که بسیارتلاش کند. درهنگام آموزش، هیچ چیز نباید جنبه سرگرمی داشته باشد. ›› نقش معلم از دیدگاه اساس گرایان مانند پایدار گرایان است. معلم باید تخصص خاص در درس های مورد نظر داشته والگویی برای رقابت باشد.
پیشرفت گرایی

براساس تفکر پیشرفت گرایان، ابزارومهارت های یادگیری شامل روش های حل مسئله وتحقیق به روش علمی است؛ به علاوه تجارب یادگیری که باید شامل رفتار وهمکاری وانظباط شخصی که هردو برای زندگی دموکراتیک لازم است از طریق این مهارت ها وتجارب، مدرسه قادر است فرهنگ جامعه را درحالی که یادگیرندگان را برای ایجاد تغییر درجهان آماده می سازد، منتقل کند. پیشرفت گرایان بر ‹‹ چگونه فکر کردن ›› ونه ‹‹ به فکر کردن ›› بسیار تأکید کردند. معلم بعنوان راهنما درحل مسائل وپروژه های علمی یادگیرندگان عمل کرده ومعلم ودانش آموزان، فعالیت را طرح ریزی می کند.
هرچند جنبش پیشرفت گرایی درتعلیم تربیت ، شامل نظریه ها وتجربه های بسیار گوناگون است . تضادش با کارهای مدارس سنتی که آورده می شود دارای یکپارچگی است.

۱- معلم دیکتاتور (آمریت معلم)
۲- تأکید فراوان برکتب درسی
۳- به خاطر سپردن داده ها ویادگیری مهارت ها با تمرین
۴- اهداف ثابت وآنچه تغییر جهانی را نمی پذیرد.
۵- به کاربردن تنبیه بدنی برای ایجاد انظباط
۶- تلاش برای جدایی تعلیم وتربیت از تجارب فردی وواقعیت های اجتماعی

بازساختارگرایی
بازساختارگرایان به جامعه توجه بسیارنشان می دهند. همه طبقات جامعه ونه طبقه مرتبط ( که مورد توجه پیشرفت گرایان است) مورد نظر است، پایه گذار این مکتب تربیتی، تئودور براملد است، (۱۹۵۰) این فلسفه تربیتی برای جوامعی که دربحران بسر می برند، بسیار کارساز است. برپایه دیدگاه های این مکتب تربیتی ، دانش آموزان ، معلمان باید جامعه را بسازند یادگیرندگان باید با زندگی ملت های دیگر آشنا شوند، میراث فرهنگی بررسی شود، تغییرات لازم درجامعه انجام گیرد وبالاخره برای آینده برنامه ریزی شود.

متافیزیک، هدف های تربیتی ومحتوای درسی، آرای تربیتی
× ایده آلیسم
فرض متافیزیکی :
مهم ترین صفت مشخصه انسان، ذهن وروح است.
جهان تجلی واقعیت ازلی وروحی درجایگاه زمان ومکان است.
هدف تربیتی:
رشد توانایی های عقلانی ومنش انسانی.
محتوای درسی:
موضوعات ومطالب انتزاعی- حقایق جاودان
(تاریخ- چون میراث فرهنگی را عرضه می کند، اسطوره ها وقهرمانان را می شناساند، ارزش بسیار دارد).

× رئالیسم
فرض متافیزیکی :
جهان از طریق کاربرد عقل قابل درک وسنجش است.
هدف تربیتی:
درک جهان از طریق کاربرد عقل .
محتوای درسی:
مطالعه مستقیم جهان مادی (الگوها، طرح ها وقوانین) به عقل اجازه می دهد، بطور استقرائی، درحالی که هم زمان معرفت جدیدی کسب می نماید، عمل کند.

× تامیسم جدید:
فرض متافیزیکی:
انسان از طریق کاربردعقل واراده باید برای شناخت پروردگار و جهانی که خلق کرده، تلاش کند.

جهان تجلی اراده قادر متعال است.
هدف تربیتی:
رشد مستقیم عقل و اراده برای کسب معرفت وشناخت جهان و خداوند یکتا
محتوای درسی:
مطالب و موضوعات انتزاعی به ویژه مطالب مذهبی که رد افراد و انضباط درونی به وجود آورد و از آن طریق به یادگیری بدون سؤال کردن بپردازد.

× پراگماتیسم
فرض متافیزیکی:
تجربه: با مفهوم تغییر دائمی که رد خود دارد، جوهر وجود انسان و جهان، هردو است. عقل انسان، کلید فهم و درک جهان و انسان از راه تجربه است.
هدف تربیتی:
بازسازی و افزایش تجربه ها به ویژه تجربه های اجتماعی که موجب هدایت تجربه های آینده شود. (نوسازی تجربه)

محتوای درونی:
تجربه بلاواسطه و مستقیم – تمرکز بر مسائل اجتماعی که دانش آموزان در جامعه با آنها روبه رو هستند.

× اگزیستانیالیسم
فرض متافیزیکی:
انسانها از طریق انتخاب خویش در برابر زندگی مسئول هستند.
انتخاب باید آگاهانه انجام شود.
هدف تربیتی:
بیدار سازی و تقویت آگاهی برای بهبود انتخاب های فردی.
محتوای درسی:
محتوا در مقایسه با علاقه و نگرش فردی، از اهمیت کمتری برخوردار است. مع الوصف هنر و ادبیات که بیشتر بر انتخابها، نتایج و پیامدهای انتخاب تأکید می کنند، ارجحیت دارند.
نظریه های یادگیری
۱- رفتارگرایی یا نظریه های تداعی ۲- نظریه شناختی (رشد عقلانی)
۳- نظریه های وابسته به پدیدارشناسی و انسان گرایی
رفتارگرایی یا نظریه های تداعی
رفتارگرایی یا نظریه های تداعی، قدیمی ترین نظریه با مفاهیم گوناگون محرک پاسخ و تقویت، سروکار دارد. این نظریه ریشه در فلسفه خاص خود درباره ماهیت یادگیری، عقاید اسطوره سقراط، لاک وروسو دارد. آنان بر رفتار شرطی و اصلاح محیط و تغییر آن برای بیرون آوردن پاسخ های منتخب از فراگیران تأکید دارند.

رفتارگرایان بر این باورند که عوامل شناختی در امر یادگیری لازم نبوده و از طریق الگوسازی، یادگیرندگان قادرند در سطوح پیچیده عمل کنند. در آموزش از طریق رفتارگرائی پایان کار از قبل پیش بینی شده و می توان رفتار مورد نظر را مشاهده کد و البته اندازه گیری نمود.
نظریه شناختی (رشد عقلانی)
رشد و تحول به تغییرات در ساختار و کاربرد ویژگی های انسان مربوط است. این تغییرات از تعامل وراثت و محیط نشأت می گیرند. توافقی در این باره که دقیقاً تا چه حد ویژگی های عقلانی، اجتماعی، جسمانی، عاطفی در نتیجه استعدادهای ارثی و یا محیط است، وجود ندارند.

مرحله رشد عقلانی (پیاژه) گویای این امر است که رشد پیوسته بوده و بر پتیه رشد قبلی است. عملیات عقلانی مداوم، متوالی و مرتب هستند، مراحل بر پایه سلسله مراتب بوده و تربیتی از عملیات عقلانی پیچیده و کامل پدید می آورند، هرچند توالی مراحل ثابت است. نیل به مراحل در محدوده خاص متفاوت بوده که این امر تعاملی از وراثت و محیط است.

نظریه شناختی، یادگیرنده را در ارتباط با کل محیط فروشی که اطلاعات را به کار می برند، مورد نظر قرار می دهد. در این نظریه، فرآیند یادگیری بر مراحل رشد یادگیرندگان اشکال گوناگون هوش، حل مسئله، تفکر انتقادی و خلاقیت متمرکز می شود.
جان دیوئی در ۱۹۱۰ در کتاب «چگونه می اندیشیم؟» مراحل انجام روش علمی که همان روش مسئله و روش تحقیق است را به صورت زیر مطرح کرد.

۱- برخورد به موقعیت مسئله ای
۲- بیان مسئله
۳- گردآوری اطلاعات
۴- استنتاج یا نتیجه گیری
تفکر انتقادی ارزیابی نظریات براساس دلایل واستدلالی است که برپایه آنها، نظریه ها شکل گرفته اند. تفکر انتقادی ومهارت تفکر، واژه هایی هستند که برای اشارات ضمنی حل مسئله ورفتارهای وابسته به آنها به کار گرفته می شوند.

روش بحث کاسه ماهی

گفتگوی آقای مائه و پروفسور ایواساوا در مورد  روش بحث
 کاسه ماهی

پروفسور ایواساوا: من به عنوان بخشی از یک کلاس تعاملی در مورد  بحث کاسه ماهی * نظری موافق دارم.
 

* بحث کاسه ماهی
روشی برای تعمیق گفتگوی خوب و به اشتراک گذاری مطالب با همه شرکت کنندگان. این می تواند شرکت کنندگان را از موقعیت های مختلف ترغیب به درک و گوش دادن به دیدگاه های یکدیگر کند. 

در این مرکز چهار دانش آموز وجود دارد و چندین دانش آموز نیز وجود دارند که به مکالمه بین آنها گوش می دهند. موضوع گفتگو را تنظیم می کنم. مقصدی که این کار را معرفی کردم این است که دانش آموزان شنونده درک کنند که چگونه بحث شروع می شود.

دانش آموزان همچنین می آموزند که باید پایه ای برای بیان عقاید خود داشته باشند ، بنابراین دانش آموزان از عباراتی مانند "من موافقم زیرا ......" استفاده می کنند.

من فکر می کنم که نقش معلم این است که نظر مخالف را به دانش آموزان بدهد تا بحث را تحریک کند . دانش آموزان همچنین وقتی از یک عقیده کاملاً جدید بیرون می آیند از بحث لذت می برند.

آقای مائه: دانش آموزانی که به اطراف گوش می دهند چه بازخورد می دهند ؟

پروفسور ایواساوا: در مباحث کاسه ماهی ، معمولاً وضعیت مکالمه به شما یادآوری می شود ، اما فکر می کنم مهم است که ابتدا به مکالمه گوش دهید ، بنابراین من به شما اجازه نمی دهم یادداشت برداری کنید.

یادگیری فعال

یادگیری فعال ، همانطور که کلمه نشان می دهد ، این یک روش یادگیری است که به منظور ایجاد دانش آموزان به طور فعال در یادگیری امکان پذیر است. دانش آموزان به طور فعال از دروس غیرفعال یاد می گیرند .دانش آموزان در حین کلاس به معلم گوش می دهند و فقط روی تخته می نویسند یا سؤالاتی را می پرسند که آنها را نمی فهمند. ابداع خواهد شد تا بتواند.دانش آموزان تشویق می شوند به طور خودجوش و فعالانه برای یادگیری مهارت های کلی از جمله مهارت های شناختی ، منطقی ، اجتماعی ، فرهنگ ، دانش و تجربه یاد بگیرند. " به عنوانمحتوای یادگیری معرفی می شود

سه عنصر پیشرفت تحصیلی

 سه عنصر پیشرفت تحصیلی چیست؟

سه عنصر توانایی تحصیلی به عنوان نیرویی است که دانش آموزان باید برای زنده ماندن در یک جامعه جدید توسعه دهند ، و اینها به عنوان "قدرت زندگی" ترکیب و تعریف می شوند.

عنصر 1 دانش / مهارت

اولین عنصر "قدرت زندگی" که در زمینه آموزش به آن آموزش داده می شود ، کسب "هوش و مهارت" برای زندگی و کار در جامعه است. 
این نشان می دهد که شما چه چیزی را می فهمید و چه کاری می توانید انجام دهید. این پایه و اساس سه عنصر توانایی علمی ، نه تنها دانش فردی بلکه دانش است که در جامعه با محتوای یادگیری مرتبط با یکدیگر کار می کند.

به عنوان مثال ، نه تنها به یاد آوردن وقایع گذشته آموخته شده در کلاسهای تاریخ مطابق با جدول زمانی ، بلکه شامل مطالعه است که چرا این واقعه رخ داده است و چه تاثیری در آینده دارد این می تواند به درک عمیق منجر شود. 
علاوه بر این ، ما همچنان یاد خواهیم گرفت که چگونه وقایع تاریخی با گذشته ارتباط دارند و آنها را با دانش و مهارت هایی برای زندگی در جامعه مرتبط می کنیم.

عنصر 2. توانایی تفکر ، قضاوت ، بیان

عنصر دوم "قدرت تفکر / قدرت قضاوت / قدرت بیان" است که بر دانش و مهارت ساخته شده است. 
توانایی پرورش مقابله با موقعیت های ناشناخته را با پرورش "چگونگی استفاده از کاری که شما می فهمید و می توانید انجام دهید" ایجاد کنید. 
جامعه امروز آنقدر تغییر می کند که پیش بینی آینده دشوار است. حتی در چنین شرایطی ، پیدا کردن مشکلات از مسائل ، تصمیم گیری در مورد راه حل ها ، یافتن روش ها و برنامه ریزی ها و توسعه آنها ضمن پیش بینی نتایج ، توانایی یافتن و حل مسئله بعدی را ایجاد می کنید.

عنصر 3. استقلال / تنوع / همکاری

و بر اساس این دو پایه ، "استقلال ، تنوع و همکاری" تلاشی است برای یادگیری در زندگی و جامعه. این عنصر به شما کمک می کند تا قدرت تعامل با جامعه و زندگی بهتر را توسعه دهید. 
این "قدرت و انسانیت در جهت یادگیری" را که سعی در یادگیری در زندگی و زندگی اجتماعی دارد ، پرورش می دهد. 
بر اساس دانش و مهارت هایی که ما پرورش داده ایم ، از تفکر ، قضاوت و بیان خود برای ایجاد اطلاعات مبتنی بر اطلاعات استفاده می کنیم و مستقل یاد می گیریم ، برای درک روشهای مختلف تفکر ، این شامل بیان عقاید و تشکیل عقاید به عنوان یک گروه است.

ویژگی های معلمان عصر جدید

باسلام و خدمت معلمان محترم در این مقاله ویژگی های معلمان عصر جدید را توصیف می کنیم، امیدواریم مورد مطالعه قرار دهید ، و تغییر ی در سبک و عادت معلمی خود ایجاد کنید و اگر ویژگی مورد نظر را دارا می باشید با مطالعه این مقاله ، پر بارتر و پررنگ تر باشد
ویژگی های معلم در این قرن بر اساس این اصول می باشد.

الف) اطلاعات

ویژگی معلم، افزودن و به رویدغ غلز کردن اطلاعات است. معلم باید خود را با تغییر و تحولات امروزی هماهنگ سازد و نیاز دانش آموزان خود را بشناسد و اقدامات لازم را انجام دهد.

1. آشنایی با فناوری آموزشی

بی شک بهره گیری از تکنولوژی آموزشی به مفهوم جدید آن یکی از نوآوری های آموزشی و یکی از لوازم اصلی کلاس محسوب می شود. تکنولوژی آموزشی یا فناوری آموزشی صرفاً کاربرد دستگاه های شنیداری – دیداری نیست، آموزش نیز امروز معنی و مفهوم جدیدی پیدا کرده است. مواد و وسایل آموزشی روز به روز تنوع بیشتری می یابند و الگوهای سنتی به وسیله کتاب های درسی، معلمین و تخته سیاه کمرنگ تر و یادگیری دانش آموزان و تدریس معلمین دگرگون شده است.

2. شناخت استانداردهای جهانی

که شامل: ISO- CE- TUV- استاندارد حلال - ANSIو... مب باشد.

لازم به یادآوری است که همه استانداردها، الگوها و مدل ها همواره در حال تکامل و بازنگری می باشند و هیچ نسخه ای، نسخه نهایی محسوب نمی گردد.

3. بالا بردن اطلاعات عمومی

معلم قرن بیست و یکم باید در همه زمینه ها اطلاعات خود را بالا ببرد. اصطلاحات رایج روز را بشناسد، امور سیاسی، اقتصادی، اجتماعی جامعه خود را بداند و در نهایت به علم روان شناسی آگاه باشد؛ چرا که یک معلم قبل از معلم بودن، باید یک روان شناس آگاه و خبره باشد.

4. تدریس نوین

استفاده از روش های تدریس فعال و همگام با روز، تدریس معلم را ویژگی خاص می بخشد و جو کلاس را جذاب تر می کند در نتیجه فرایند آموزش سریع تر خواهد شد. من آینده را می بینم و سپس درس می دهم. کریستا مک اولیف (Christa McAuliffe ) معلم و فضانورد شاتل چالنجر ( 1986-1948):

«هیچ فرمول معجزه آسایی برای رشد مهارت معلمین در فرایند تدریس وجود ندارد. اگر معلمین و دانش آموزان بتوانند با یک زبان مشترک بخندند، خواهند توانست به همان زبان صحبت کنند.»

5. شرکت در دوره های ضمن خدمت

معلم همیشه خود باید در حال فراگیری علم باشد و اطلاعات جدید و نو را دبست آورد، در طول کار خود همیشه یکسان تدریس نکند و نکات را از جهات مختلف و زوایای متعدد بیان کند. تا بتوانند به گونه ای موثرتر به تعلیم و تربیت کودکان بپردازند. که لازمه ی این کار، شرکت در دوره های ضمن خدمت آموزش معلمان است.

6. آشنایی با اصول روانشناسی تربیتی

معلم باید در طول تدریس شاگردان خود را بشناسد، با آنها ارتباط برقرار کند، تا حدودی با ویژگی های خانوادگی آنها آشنا باشد تا بتواند مطالب مندرج در کتاب ها را شفاف تر بیان کند و تاثیر گذارتر عمل نماید.

7. داشتن طرح درس

طرح درس قالب یک درس است. درس به مثابه ی یک سفر است و طرح درس یک نقشه. طرح درس محصول تفکر معلم نسبت به کلاس است. به چه چیزی رسیدن و چطور رسیدن است.

یک معلم موفق در قرن حاضر در مورد بودجه بندی کتاب ها شناخت دارد، طرح درس روزانه خود را می نویسد، ارزشیابی تشخیصی، تکمیلی، پایانی را در مراحل تدریس خود به کار می بندد. هدف های جزئی - کلی و هدف های رفتاری را شناسایی می کند. حیطه های آموزشی (دانش، درک و فهم، کاربرد، ترکیب و قضاوت) را می داند و در طرح ریزی سؤالات و ارزشیابی های مستمر خود که در طرح سالانه خود در نظر گرفته است، اعمال می نماید.

ب) ابتکار

و اما دومین مهارتی که می توان به آن پرداخت، ابتکار است که شامل موارد فوق می گردد:

1. خلاقیت

معلم خلاق به محیط اطراف خود دقت دارد. دست به شیوه های جدید می زند و دانش آموزان را نیز خلاق بار می آورد و همچنین قدرت استقلال، ریسک پذیری، کنجکاوی، علاقه به کارهای پیچیده، تحمل ابهام، انعطاف پذیری و. .. را در دانش آموزان خود ایجاد می کند و در نهایت انگیزه ی خلاقیت که در نهاد آنها بالقوه وجود دارد، به فعلیت می رساند و در این صورت است که بزرگترین چیزها را به آنها آموخته است.

2. ایجاد دنیای پرسش در کلاس

با پرسش های کلاسی است که معلم ازدرون شاگرد خود باخبر می شود و نا گفته ها را می شنود و حس انگیزه کنجکاوی دانش آموزان را تحریک می کند. آنان را به فعالیت و جنبش وا می دارد (در کلاس مرده و خسته کننده، دیدگان دانش آموزان فقط به عقربه های ساعت می باشد) و عشق به یادگیری فنون جدید را در آنها زنده می کند.

3. ایجاد دنیای تخیل در کلاس

معلم مبتکر به تخیل دانش آموزان احترام می گذارد. یک انشا نو یا یک نقاشی غیر عادی را به مسخره نمی گیرد، از جنبه خلاقانه و مبتکرانه به آن می نگرد زیرا تخیل است که خلاقیت و ابتکار را به دنبال دارد.

4. واهمه نداشتن از شکست

باور خویشتن و یک روحیه مثبت و واهمه نداشتن از آینده و موفقیت ها و شکست هایی که در پیش روست، خصوصیاتی است که در کنار عوامل موثر دیگر، ضامن موفقیت است. معلمی دارای چنین ویژگی ای این روحیه را در دانش آموزان خود پرورش می دهد که مسولیت اعمال خویشتن را بر عهده می گیرند، موفقیت را برای خود تعریف می کنند و همواره در تلاش برای رسیدن به آرمان های بزرگ تری هستند؛ و در نهایت اعتماد به نفس، خودباوری را در آنها پرورش می دهد تا توانایی لازم را برای مقابله با چالش ها و غلبه بر موانع و مشکلات را داشته باشند.

5. خطرپذیری

معلم مبتکر وخلاق ریسک پذیر است و از شکست نمی ترسد و طرحهای خلاق خود را آزمایش می کند و از نتیجه نمی ترسد زیرا به هدفش اعتقاد و ایمان دارد.

6. قدرت تغییر پیش فرض ها

معلم مبتکر پیش فرض های جدید ارائه می دهد و به یک مسئله از زوایای مختلف می نگرد، پیش فرض های قدیمی برای او جالب نیستند، می اندیشد و در ذهن خود (چرا) پروری ذهنی ایجاد می کند، پیش فرض ها را تغییر می دهد، تجربه می کند، می آزماید تا بالاخره روشی جدید و طرحی نو در اندازد.

7. تشخیص پیش نیازهای دانش آموزان

یکی از زمینه فعالیت های معلم این است که از کجا شروع کند و پیش نیاز فراگیران او چیست او با طرح سوالی جدید، آوردن ماکت یا وسیله ای در کلاس درس و... بهترین نقطه شروع را به کار می بندد.

8. درمان ناتوانایی های یادگیری

معلم مبتکر دانش آموزان ناتوان را شناسایی می کند و به رفع نقاط ضعف آنها می پردازد. معلمی که با دانش آموزان یک دست خلاق و توانا کار کند، ابتکار خاصی شاید نتواند در کار خود به کار بندد، اما معلم مبتکر کسی است که با به کار بردن روش های جدید آموزشی به دانش آموزان ناتوان کمک کند.

9. شناخت تفاوت های فردی

معلم مبتکر به تفاوت های فردی دانش آموزان توجه دارد. می داند به هر کدام چه مسئوولیتی بدهد و در چه زمینه ای آنها را خلاق بار آورد و استعدادهای نهان آنان را در چه رشته ی تحصیلی بارور سازد.

ج) مهارت و سرعت

سومین ممیزه ی قرن بیست و یکم، مهارت و سرعت است که معلم باید دارای ویژگی های زیر در این مقوله باشد.

1. مهارت های فردی

شامل قدرت طرح ریزی روش های گوناگون در ذهن، به کارگیری اصول منطقی در تدریس، قدرت تجزیه و تحلیل مسائل و قدرت تصمیم گیری در زمینه های گوناگون.

2. مهارت های ارتباطی

مهارت های ارتباطی معلم شامل ویژگی های از قبیل: کنترل احساسات، فن بیان، به کار بردن شعر و ضرب المثل در تدریس و گزارش دهی صحیح می باشد.

3. مهارت در تدریس

بیشترین تأثیر در اثر بخشی کار معلمان، مهارت در تدریس و اطلاع از روشهای گوناگون در تدریس است که ارتباط خاصی بین دوره کارآموزی و عملکرد معلمان وجود دارد، معلم قرن بیست و یکم باید با فنون و الگوهای جدید تدریس آشنا باشد و آنها در آموزش خود به کار گیرد.

4. استفاده از وسایل کمک آموزشی (تکنولوژی آموزشی)

یکی از مقوله هایی که به مهارت و سرعت تدریس معلم کمک می کند به کار بردن وسایل کمک آموزشی در امر تدریس می باشد به ویژه در مقطع ابتدایی.

5. مهارت تفکر انتزاعی

معلمانی که تفکر انتزاعی بالایی دارند می توانند با دیدگاه های متفاوت به یک مسأله یا مشکل بنگرند (از دید خودشان، دانش آموزان، مشاوران، مدیران، اولیاء و. ..) بنابراین می توانند راه حل های متفاوتی ارائه دهند و درباره ی مزایا و معایب هر برنامه، فکر و بهترین راه را انتخاب کنند و اگر نتایج پیش بینی شده، تحقق نیابد مشتاقند که برنامه را تغییر دهند. در هنگام برنامه ریزی مشکلات اضافی را می توانند حدس بزنند و قبل از این که مشکل روی دهد به طور منظم روش های پیشگیری را به کار می ببندند.

6. مهارت تجزیه و تحلیل مسائل

 این معلمان سطح تفکر انتزاعی فوق العاده بالایی دارند. در حوزه کلامی از هوش زیادی بهره مندند، سرشار از اندیشه های عالی هستند. درباره موضوعات گوناگون به روشنی بحث می کنند، می دانند انجام چه کارهایی لازم است و چه کارهایی ضرورت و اهمیت ندارد. نکته ای که قابل ذکر است این که هر چند در قرن بیست و یکم تحولات جهانی، سرعت اطلاعات، ابتکارات، مفاهیم کلیدی و خاص به سرعت رو به افزایش است اما ویژگی های معلم در فرهنگ دینی ما همیشه جای خود را دارد و در کنار ویژگی های قبلی اهمیت فراوانی پیدا می کند چرا که هدف از تعلیم و تربیت فراگیران تنها در زمینه علم نیست بلکه تربیت و پرورش دینی و رشد خصوصیات اخلاقی هم دارای اهمیت است که در این جا به ویژگی های اخلاقی معلم در قرن بیست و یکم می پردازیم.

 د) ویژگی های اخلاقی

و در نهایت یک معلم موفق در قرن حاضر باید دارای ویژگی های اخلاقی باشد که گزاره های زیر را شامل می گردد:

 مراعات آداب و رسوم اجتماعی

بسیاری از سعادت های اجتماعی مرهون ادب و مراعات آداب و رسوم اجتماعی است و به بهانه پیشرفت علم، تحولات و جهانی شدن نباید معلم که الگوی اخلاق برای دانش آموزان خود است آداب و رسوم اجتماعی خود را کنار گذارد، حصارها را بشکند و حریم عفت و پاکدامنی جامعه را کنار نهد.

 نشاط و شادابی

معلم باید به هنگام ورود به کلاس، مشکلات زندگی خود را که ناشی از تغییر و تحولات جامعه اش می باشد نظیر تورم، گرانی، بیماری ها و. .. همه را کنار گذارده و با روحیه ی شاد و پرنشاط پا به دنیای کلاس نهد. اگر بی نشاطی، کسلی، افسردگی بر او غلبه کند موجب انتقال آن به دانش آموزان نیز می شود و به قول نیچه: (هیچ کاری که در آن روحیه ی شاد نقش نداشته باشد پیش نمی رود).

 آراستگی ظاهر

هر چند در قرن بیست و یکم سرعت، اهمیت ویژه ای می یابد و زمان و فرصت به حداقل می رسد اما معلم باید فرصت رسیدن به ظاهر را به خود بدهد و با ظاهری آراسته وارد کلاس شود. رسول اکرم (ص) قبل از خروج از منزل، مقابل آئینه می رفته و ظاهر خود را مرتب می کرده است و در جواب این سؤال که چرا تا این اندازه به این موضوع اهمیت می دهند می فرمودند: نمی خواهم باعث غیبت مردم شوم.

 سعه ی صدر

اگر معلم در عصر تحولات و تغییرات، رفتار هایی خاص از دانش آموزان خود دید باید با سعه ی صدر با آن برخورد کند، دریا دل باشد و توانایی پشت سر گذاشتن هیجان های ناشی از پیشرفت در دانش آموزان خود را داشته باشد زیرا با سعه ی صدر، بسیاری از مشکلات حل می شود «ربّ اشرَح لی صدری و یسِّر لی أمری واحلُل عقدة من لسانی یفقَهوا قولی»(طه،5) با سعه ی صدر می توان استعداد درونی فراگیران را شناخت و آنها را شکوفا کرد.

 اخلاص

بارزترین ویژگی معلم در عصر شکوفایی علم، اخلاص است. مدرسه، درس، کلاس، رفتار، گفتار همه باید بوی اخلاص بدهد. اگر به دنبال آموزش های جدید و تکنیک های جهانی است نباید به خاطر ریا و رخ کشیدن خود و خودنمایی باشد، بلکه باید اخلاص در کار داشته باشد و تنها خود را نبیند بکله هدفش پیشرفت جامعه و تعالی آن باشد و اگر اخلاص در کار معلم نباشد هر چند در زمینه علمی، معلمی موفق باشد اما ارزش معنوی نخواهد داشت.

 شخصیت دادن به دیگران

معلم موفق در قرن بیست و یکم، کسی است که علاوه بر این که خود متشخص است برای دیگران اعم از دانش آموزان یا همکاران ارزش و شخصیت قائل است و با سخنان کنایه آمیز نباید دیگران را برنجاند، بلکه باید راهنمای بقیه در راه یابی به موفقیت ها باشد. دیگران را تحقیر و در جمع سرزنش نکند «ویل لکل همزه لمزه»(همزه،1) زیرا باعث عقده و کینه در وجود شخص می شود و آتش انتقام را شعله ور می سازد.

 تعهد در کار

اگر معلم همگام با جامعه پیشرفت کرد و بر تمامی زوایای علوم و فنون جدید دست یافت اما در کارش به خصلت تعهد آراسته نگشت، جز زیان و خسران برای جامعه اش ارمغان دیگری نخواهد آورد. تعهد کاری موجب درست استفاده کردن از اطلاعات علمی می شود، راه بکارگیری صحیح آنها را به معلم می نمایاند و گرنه علم در خدمت نسل کشی و تباهی جوامع می شود؛ همان طور که این وضعیت در غرب حاکم است.

 تقوا

ویژگی های اولیه و مسلم برای قرن بیست و یکم، تقوا است. اگر معلم آراسته به خوی و خصلت تقوا نباشد، نسلی که تحت تعلیم و تربیت او می باشند عاری از این صفت خواهند بود و کسی که تقوا نداشته باشد تحت تأثیر فرهنگ های مخرب قرار خواهد گرفت و پدیده تهاجم فرهنگی را با استقبال خواهد پذیرفت و یا این که دچار غرور علمی کاذب می گردد.

 وظیفه شناسی

معلم قرن بیست و یکم، دارای خصلت وظیفه شناسی است. از زیر بار مسوولیت به بهانه های مختلف نمی گریزد، تأخیر در کار ندارد، در کلاس درسش اتلاف وقت نمی کند، کم کاری در برنامه اش مفهوم ندارد و حتی گاهی بیش از وظیفه نیز کار انجام می دهد و ایثار می کند، فقط به کار از جنبه ی مالی و سود مادی نمی نگرد و در حین انجام وظیفه اش چشم داشت به تعریف، تمجید یا پاداش و تشویق خاص و...ندارد.

 رأفت و مهربانی

معلم قرن بیست و یکم، مهربان است و با این صفت کودکان و نونهالان را به خود جذب می کند، پرخاشگر و تندخو و عصبانی نیست، زمینه را برای هر گونه پرسش فراهم می کند، اجازه می دهد به راحتی دانش آموزان با او گفتگو کنند و مشکلات درسی یا غیر درسی خود را بازگو کنند.

 نگرش و بینش صحیح

معلم قرن بیست و یکم، نگرشی درست و مثبت از مسائل دارد. مسائل جدید و نوآوری ها را با دید مثبت می نگرد که روحیه رقابت جویی را در او تقویت می کند نه این که کاستی های او را به رخش کشد، در تجزیه و تحلیل این نوآوری ها قوی و قدرتمند است و آنها را مغتنم می شمارد و به خوبی استفاده می کند.

و اینگونه بحث خود را به پایان می رسانیم که:

جوامع بشری با سرعتی شگفت انگیز در حال توسعه، تغییر و تحولند و این تحولات جنبه های گوناگون زندگی را در بر می گیرد. پیشرفت علوم و فنون، دانش های جدید را مطرح می کند. بنابراین آموزش باید با سرعت و کیفیت بیشتر انجام شود به همین دلیل، معلمان باید در مباحث تربیتی – آموزشی به بهره گیری از این فنون دقت کنند، چراکه باعث سهولت، سرعت و دقت در امر آموزش و یادگیری می شود.

۰ نظر